دل نوشته یک معلم
اینجا ایران است. اُُّمُّ القُرای جهان اسلام ، مأمن شیعه ، کشوری که در رأسش حضرت حجّت قرار دارد ، کشوری که تمام مسلمانان دنیا و تمام آزادیخواهان جهان چشم به آن دوخته اند. اما در عاشورای سال 1388 عده ای از بازماندگان نسل خوارج نهروان یعنی ملّی گراها ، نهضت آزادیها ، سلطنت طلبها ، منافقین ، بهائیها و دهها و صدها گروههای انحرافی دیگر ، ایران و تهران را با کوفه و کوفیان و با شام و شامیان اشتباه گرفته بودند.
شنیده بودیم در عاشورای سال 61 هجری اصحاب و یاران امام حسین(ع) سخت مشغول پیکار و لحظه لحظه مشتاق برای در آغوش کشیدن مرگ بودند ، البته نه به طمع بهشت ، بلکه برای یاری سیّد الشّهداء جهت کسب رضایت خدا.
دومين نامه به مردم كوفه
امام حسين(ع) آمده تا به وادى حاجز در بطن الرمة رسيد. قيس بن مسهر صيداوى را با اين نامه به سوى كوفيان فرستاد: به نام خداوند بخشنده مهربان؛ از حسين بن على به برادران مؤمن و مسلمانش! سلام بر شما! خدايى را سپاس كه هيچ معبود بحقى جز او نيست. اما بعد؛ نامه مسلم بن عقيل به دستم رسيد و از حسن نيت شما و هماهنگى بزرگان شما در راه يارى و حق خواهى ما خبر يافتم. از خدا خواهانم كه نيكى خود را به ما ارزانى دارد و شما را بر اين حسن نيت بالاترين پاداش دهد. من هم روز سه شنبه هشتم ذى حجه يعنى روز ترويه از مكه به سوى شما رهسپار شده ام. هرگاه فرستاده من به كوفه رسيد در كارتان هرچه بيشتر شتاب و تلاش كنيد كه اگر خدا بخواهد در همين روزها بر شما وارد مى شوم. سلام و رحمت و بركات خدا بر شما باد. قيس بن مسهر صيداوى با نامه امام(ع) رهسپار شد، چون به قادسيه رسيد حصين ابن تميم او را دستگير كرد و نزد عبيدالله بن زياد فرستاد. عبيدالله بن قيس دستور داد تا به فراز قصر بر آمده حسين بن على(ع) را ناسزا گويد. او بر بام قصر رفته گفت: هان اى مردم! اين حسين بن على(ع)، بهترين خلق خدا، فرزند فاطمه(س) دخت پيامبر(ص) است و من فرستاده او به سوى شمايم. از او در وادى حاجز جدا شدم. اكنون او را پاسخ گوييد. سپس عبيدالله بن زياد و پدرش را لعن فرستاد و براى على بن ابى طالب(ع)، طلب مغفرت كرد. عبيدالله دستور داد تا او را از بام قصر به زير افكنند. پس او را از بام افكندند، تكه تكه شد و به شهادت رسيد.
خطبه حسين بن على(ع) در مكه
(الف) امام حسين(ع) چون خواست از مكه رهسپار عراق گردد به سخن ايستاد و فرمود: اَلْحَمْدُ لله وَ ما شاءَ الله وَ لا قُوّة اِلاّ بِالله و صَلّى الله عَلى رَسُولِه؛ مرگ بر انسانها لازم افتاده همانند اثر گردنبند كه لازمه گردن دختران است و من به ديدار نياكانم آنچنان اشتياق دارم مانند اشتياق يعقوب به ديدار يوسف ...
به امید خداوند متعال قصد داریم تا رسیدن محرم، برخی از سخنان و نامههای امام حسین صلواتالله علیه را در مسیر مکه به کربلا، که از نرمافزار «برنامههای حسینی» اقتباس شدهاست را بازگو نماییم به امید اینکه شاید ما هم لایق همراهی امام عصرمان شویم؛ انشاالله.
1- دیدار امام حسین(ع) با عبدالله بن عباس و عبدالله بن عمر
دل مویه ای با کربلا از زنده یاد عبدالحسین محمدیان رباطی
سلام بر سرزمین تفتیدهی کربلا؛ سرزمینی که سراپای آن را عشق گرفته است؛ سرزمینی که خاکش شفابخش دردهای بی درمان است؛ سرزمینی که جگرگوشهی علی و زهرا را در خود جای داده است؛سرزمینی که صدای«هیهات من الذله»ی حسین در آن به آسمان رفت و سقف آسمان ها را شکافت؛سرزمینی که در آن امامی ندای «هل من ناصر ینصرنی»سر داد و کسی جز تیغ های شمشیر و تیزی نوک نیزه ها پاسخش را نداد. سرزمینی که هنوز از آن صدای سیلی خوردن رقیه و العطش کودکان به گوش می رسد.
ای سرزمین تب دار کربلا که به حق، کرب و بلا نامیده شدی! می خواهم با سخنانی هر چند کوتاه از تو شکایتکنم. ای خاک! هنگامی که سر حسین بن علی را بریدند، بر بدنش اسب دواندند، خیمه هایش را آتش زدند، عباسش را قطعه قطعه کردند، سجادش را به زنجیر کشیدند، خاندانش را به اسارت بردند، چرا دهان باز نکردی و آنان را در کام خود فرو نبردی؟ ای آسمان! چرا آنان را در سیلاب گرفتار نکردی؟ ای باد! چرا آنان را در قهر خداگونهی خویش گرفتار نکردی؟ کجا بودید ای پرستوهایی که اصحاب فیل را با آن همه هیمنه، زمین گیر کردید؟ چرا کسی به فریاد حسین نرسید؟می دانم چه می خواهید بگویید؛ می خواهید بگویید ما مانده بودیم که چه کنیم و حیرت زده نگاه میکردیمکه یک قوم، چقدر پست می شود که با امامش، با کسی که رسول خدا صلی الله علیه وآله درباره اش فرمود:«حسین منّی و انا من حسین» این گونه رفتار می کند. شاید شما هم سرّ این سکوت را نمیدانستید؛ سرّ آن این بود که زمین و زمان و تمام موجودات عالم تا ابد یزید و یزیدیان را لعنت کنند و سلام و صلوات خود را نثار حسین علیه السلام و اصحابش کنند:
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.
منبع: مجله پرسمان:: اسفند 1383، شماره 30
برای شادی روحش صلواتی اهدا کنید.